گفتگویی جذاب و خواندنی با همسر خسرو حیدری + عکس

گفت و گو با خانواده فوتبالیست ها و نزدیک شدن به زندگی شخصی آدم های معروف برای خیلی ها جذاب است. مسلما اطلاع از اینکه آقایان فوتبالیست فقط دویدن و تکل زدن و بعضا گل زدن بلد نیستند و در کارهای خانه هم به همسرانشان کمک می کنند برایتان جالب است.

البته همکاری کردن یکی مثل خسرو حیدری در کارهای خانه اتفاق عجیبی نیست و خیلی ها می دانند که او علاوه بر اینکه فوتبالیست خوبی هست، مردی خانواده دوست و ایده آل برای همسرش هم هست.

لاله شفیع زاده همسر خسرو حیدری در گفت و گو با روزنامه استقلال جوان، درباره زندگی مشترکشان با هافبک استقلال، صحبت کرده است. بخش هایی از این مصاحبه را بخوانید:

- بعضی چیزها در زندگی خیلی معمولی و عادی است اما باورتان نمی شود که همین چیزهای معمولی برای ما آرزوست. اینکه مثلا یک هفته راحت به مسافرت برویم یا در مهمانی های خانوادگی مان همیشه حضور داشته باشیم.

- یکی از مهمترین سختی های زندگی ما مربوط به سال اول ازدواجمان بود. دانشگاه من تازه تمام شده بود و خیلی دوست داشتم برای فوق لیسانس شرکت کنم اما همان سال مجبور بودیم به همدان برویم.

-می دانستم که زندگی در شهرهای مختلف شاید هر سال برایمان اتفاق بیفتد و به خاطر همین از آن گذشتم، تازه شاید این کوچکترین چیزی باشد که برایتان می گویم. در مورد زندگی شخصی مان شاید بزرگترین انتقادی که به او داشته باشم این است که متاسفانه خسرو یک کم زیادی فراموشکار است (می خندد).

-مسائلی مثل سالگرد ازدواج و تولد را باید از سه، چهار روز قبل به شکل های مختلف برای خسرو یادآوری کنم. خسرو به همه چیز و همه کس خیلی مثبت نگاه می کند در حالی که در این فوتبالی که من دیده ام باید خیلی زرنگ باشی، در واقع باید ساده نباشی که بتوانی حقت را بگیری.

- از وقتی با او ازدواج کردم زندگی در دو شهر همدان و اصفهان را تجربه کرده ام. سالی که اصفهان بودیم، تجربه ام بیشتر شد اما در همدان واقعا به من سخت گذشت. درست یک ماه بعد از عروسی مان به همدان رفتیم و من آن موقع فقط 20 سال داشتم. باورتان نمی شود اگر بگویم بعضی شب ها تا صبح گریه می کردم چون دلم برای مادر و حتی خانواده ام خیلی تنگ می شد.

-روزهای مصدومیت خیلی سخت است. آن هم به هزار و یک دلیل. مهمترین دلیلش این است که شما هم می دانید آقایان با یک سرماخوردگی کوچک، زمین و زمان را به هم می دوزند و همه چیز از کار می افتد (می خندد). ولی در کل مصدومیت سخت تر است چون هم فکر درگیر است و هم اینکه به هر حال درد فیزیکی احساس می شود.

- یکی از مهمترین خاطرات مربوط به روز عروسی مان بود؛ وقتی مراسم عروسی تمام شد به فاصله یک ساعت بعد، خسرو به اردوی تیم ملی و بعد 11 روز به اردن رفت.

- تشکیل خانواده برای فوتبالیست ها خیلی مهم است و می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. اول از همه اینکه باید از خیلی خواسته ها بگذری و همین گذشت کردن و گذر کردن تاثیرات زیادی در زندگجی خواهد داشت. در ثانی به نظرم نقش تشویق همسر خیلی مهم است. خیلی مواقع پیش آمده که تیم خسرو باخته و او هم چندان خوب نبوده اما وقتی به خانه آمده من تشویقش کرده ام. حتی به او گفته ام که تو بهترین بودی و همه اینها برای این است که روحیه از دست رفته او برگردد. در واقع نیمی از موفقیت هر فوتبالیست، خانواده او هستند.

- ما یک روز تصمیم می گیریم در زندگی بعد از بازی برای شام بیرون برویم اما اگر تیم ببازد همه چیز به هم می ریزد و تازه تا دو سه روز هم این برنامه کنسل می شود. همین سوال و جواب های مردم هم که در خیابان از خسرو می شود روی روحیات او تاثیر دارد و ناخودآگاه استرس به وجود می آورد.

- خسرو  برای همه روزهایی را که نیست با کار در خانه و البته فقط ظرف شستن جبران می کند (می خندد). فقط آشپزی نمی کند چون اصلا بلد نیست و یک نیمروی ساده را کاملا سوخته تحویلتان می دهد.