در فصل نقل و انتقالات بازیکنان لیگ برتر فوتبال کشور گاهاً اتفاقات عبرت انگیز و جالب توجهی رخ می دهد. با شروع این بازار مکاره و با رخدادهای پشت پرده آن، می توان سره را از ناسره تشخیص داد و به قولی چهره حقیقی و واقعی بسیاری از افراد مدعی رو نمایی می گردد.
فرزاد آشوبی بازیکن آزاد تیم فوتبال مس کرمان مصداق این ماجراست که با توجه به مورد نظر بودن برای انتقال به باشگاه ذوب آهن، خود نیز در قول و قرارهای محکم و به قول خود ایشان مردانه و شرافتمندانه و با تکرار چنین قول و قرارهایی در جلسه حضوری و گفت‌وگوهای تلفنی با مسئولین باشگاه ذوب آهن و البته در مصاحبه های متعدد با خبرگزاری‌ها، مطبوعات مکتوب و سایت باشگاه ذوب آهن، از قول و قرار مردانه خویش با ذوب آهن سخن می گوید و این که انتخاب اول و آخر او تنها ذوب آهن اصفهان است و ذکر این که دو فصل خوب را در فوتبال اصفهان و همراه با تیم فوتبال ذوب آهن سپری خواهد کرد؟!
او حتی در گفت و گوها و جلسه حضوری به این مساله اشاره می‌کند که استخاره پدرم خوب آمده است و پس از کسب اجازه از مدیر عامل باشگاه ذوب آهن برای عمل جراحی همسر خویش، ثبت قرار داد رسمی خود با این باشگاه را به چند روز بعد موکول می کند. دلایل ذکر شده متعدد فرزاد آشوبی مبنی بر این که به هزار و یک دلیل ذوب آهن را به عنوان تیم دو فصل آینده خود انتخاب کرده است و تکرار این دروغ واضح که با وجود داشتن پیشنهادهای مالی بهتر، ملاک او تنها پول نیست، مزید بر علت می‌گردد که بسیاری از افراد با خبر از این گفته ها و ادعاها، تصور کنند که آشوبی همان بازیکن اخلاق گرایی است که در گوشه و کنار از آن سخن می رود.
فرزاد آشوبی که در مصاحبه های خود در طول یک هفته اخیر بر قول مردانه خویش به مدیریت شفاف و با صداقت باشگاه ذوب آهن اشارات بسیاری کرده و تیم فوتبال ذوب آهن را صاحب جایگاهی می داند که همه پارامترهای خواستنی او را اجابت می نماید، در این میانه حتی به این نکته نیز اشاره می کند که با دادن پیشنهاد مالی سنگین، اسقلالی ها را که به دنبال قرارداد با او هستند کنار زده و ادعا می کند که به پرسپولیس هم دیگر تا آخر عمر باز نمی گردم و بر این مساله پافشاری می کند که ملاک برای او پول نبوده و نخواهد بود و هیچ پیشنهادی او را اغوا نخواهد کرد اما آن چه به وقوع می پیوندد حدیث تلخ بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران است و قصه تکراری پول و پول و پول ... به ناگهان در یک چرخش یک شبانه روزی، پیشنهاد سنگین مالی استقلال به قولی او را به چنین گفته ای به مسئولین باشگاه ذوب آهن می کشاند که با وجود قرارداد مالی بسیاری بالای استقلالی ها، اغوا شده و آینده و زندگی ام را با قرارداد مالی بالای آبی پوشان بهتر تامین می بینم.
این جاست که حکایتی تکراری دیگر بار تکرار می شود و قول های مردانه در برابرچک های مملو از صفرهای قیمت دار، جان می بازند و به یکباره همه چیز رنگ عوض می کند. سنگ بزرگی را که قرار بود توسط آشوبی پیش پای استقلالی ها گذاشته شود، با پیشنهاد پولی قابل توجه این باشگاه به آقای آشوبی به فراموشی سپرده می شود و این گفته که به هیچ وجه قصد ندارم با پیوستن به استقلال، هواداران پرسپولیس را با خود در گیر سازم در دنیای پول های کلان محلی از اعراب ندارد.
در هر حال به نظر می رسد باشگاه ذوب آهن که از گذشته تاکنون، به دور از زد و بندهای رایج و پشت پرده فوتبال ایران به فعالیت خود در بالاترین سطح ورزش کشور به طور اعم و فوتبال ایران به طور اخص ادامه داده است و موفقیت خود را مدیون افرادی می داند که حرف و قول و عملشان از هر چیزی مهم تر بوده و هست، برنده واقعی این بازار مکاره و پر از دروغ باشد. چرا که فرزاد آشوبی نشان داد که با حضور خود در ذوب آهن اصفهان و با رفتار و کرداری چندگانه و پر از ریا، این مجموعه یکدست و هماهنگ را دچار نا خالصی می نمود. "