کد خبر : ۱۴,۲۰۶
باید جور دیگری از ایمان نوشت. نه مثل آن روزها که ناامید می‌کرد. نه مثل آن روزها که خودش نبود و در میدان بازی فقط به راه رفتن اکتفا می‌کرد یا آن روز که از تمرین پرفشار گریخت، پایش را گرفت و ادامه کار را رها کرد.نوشتن از آن ایمان با کلماتی انتقادآمیز دیگر جایز نیست
تقدیم به چشم‌های خیست

باید جور دیگری از ایمان نوشت. نه مثل آن روزها که ناامید می‌کرد. نه مثل آن روزها که خودش نبود و در میدان بازی فقط به راه رفتن اکتفا می‌کرد یا آن روز که از تمرین پرفشار گریخت، پایش را گرفت و ادامه کار را رها کرد. نوشتن از آن ایمان با کلماتی انتقادآمیز دیگر جایز نیست. امروز باید به شکل دیگری ایمان را توصیف یا به عبارت بهتر او را ستود و مدحش کرد. امروز باید از ایمانی نوشت که به معنای واقعی کلمه ایمان بود؛ ایمان ایران.
***
بچه‌های جنوب برای حماسه‌سازی ساخته شده‌اند. این باوری است که از زمان کودکی‌مان در تار و پود وجودمان بافته شده است. اصولا بچه‌های جنوب بچه‌های روزهای سخت هستند. بازی با عراق یک بازی خاص بود. شاید ایمان پسر خوزستان، شهرستان ایذه بهتر از هر کسی می‌توانست اهمیت این تقابل را درک کند. ایمان خوب می‌دانست بردن عراق و فتح این بازی تا چه اندازه می‌تواند برای ما ایرانی‌ها مهم و ارزشمند باشد. او درک خود را از خاستگاه مردم از همان ابتدای بازی به منصه ظهور گذاشت. ایمان اگرچه نمی‌دوید، مثل همیشه خونسرد در پی توپ بود و گاهی توپ زیر پایش سر می‌خورد و لو می‌داد اما هر گاه پشت ضربه‌های ایستگاهی قرار گرفت چیز دیگری بود. شاید به تعبیر اماراتی که او را مهندس ضربه‌های ایستگاهی نامیده بودند او به واقع تئوریسین نواختن اینگونه ضربات بود.
هر لحظه می‌گذشت ایمان بیشتر و بیشتر مجذوبت می‌کرد. پاس‌ها استادانه‌تر می‌شد و اشتیاقش بیشتر، هر چند که آرام می‌دوید!
***
ایمان بازی با عراق ایمان خاص و متفاوتی بود. هرگاه لنزهای دوربین روی صورتش خیره می‌شد خیسی چشم‌هایش توجه‌ات را به سوی خود جلب می‌کرد. این خیسی حاصل خاطرات تلخ دوران کودکی است؟
روزهای استرس، روزهای التهاب و روزهای جنگ و بمب باران.
ایمان می‌دانست که باید مقابل عراقی‌ها کاری کند. بازی هر چه به لحظات پایانی نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد از فاز منطق فاصله می‌گرفت و احساسی می‌شد. این قاعده همیشگی بازی‌های ما با عراق است و ایمان احساساتی‌تر از همه بازیکنان جلوه می‌کرد... دقیقه 84 بود. همان لحظه‌ای که ایمان با همان حالت همیشگی توپ را روی زمین کاشت و میزان کرد. نگاهی به صورت محمد کاسد دروازه‌بان عراق کرد و لحظاتی بعد توپ با ضرب و آهنگی دلنشین به تور دروازه
بوسه زد.
نمی‌دانست چه کار کند، رویش را برگرداند به نیمکت خیره شد و بعد دست‌هایش را روی سرش گذاشت و روی زمین زانو زد. بله، این ایمان است که دروازه عراق را فتح می‌کند. ایمان ما، پسر خوزستان متولد شهر ایذه ...

۲۳ دی ۱۳۸۹ ۱۹:۳۷

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید