کد خبر : ۱۵,۹۰۶

علی پروین با این همه سال حضور در فوتبال و زندگی با حاشیه‌های مختلف آن، دیگر به این عادت کرده که یا در تیرس شایعات باشد و یا اینکه حتی خصوصی‌ترین اتفاقات زندگی‌اش به بیرون درز کند ماجرای بدهی مالیاتی پروین آخرین شایعه‌ای بود که در مورد او به گوش رسید و البته خود سلطان نیز آن را تایید کرد. به بهانه همین موضوع عصر دیروز پای صحبت‌های علی پروین نشستیم و با او گپ زدیم.
ماجرای بدهی‌ مالیاتی شما هنوز حل نشده؟!
فعلا که نه... چطور؟
در یکی از روزنامه‌ها خواندیم که این موضوع هنوز حل نشده و ...
بابا این که مهم نیست! مال خیلی وقت پیش بود!
مگر شما بدهی‌تان را پرداخت کرده‌اید؟
هنوز نه...
پس چی؟!
هیچی... با رفقایی که اونجا دارم صحبت کردم و قرار شده که بیشینیم و این قضیه رو حل کنیم.
مثل اینکه این موضوع خیلی برایتان مهم نیست؟
چرا... مهم که هست ولی نمی‌دونم چرا وقتی اینجور چیزها برای من به وجود می‌یاد، این قدر بزرگ می‌شه و می‌ره توی روزنامه‌ها.
به هر حال فرق علی پروین با بقیه در همین چیزهاست. شما دیگر باید به این چیزها عادت کرده باشید.
من بدهی مالیاتی دارم... با بچه‌های مالیات هم صحبت کردم و قرار شده که تجدیدنظرهایی بشه و من برم تا مساله رو حل کنم ولی آیا در این مملکت فقط علی پروینه که بدهی مالیاتی داره؟ اصلا اگه من این قضیه رو حل کنم دیگه همه چیز تموم می‌شه؟حالا هم از قول ما بنویس که هیچ مشکلی نیست. من به اداره مالیات احترام می‌گذارم و انشاءا... به موقع هم می‌رم پرداخت‌ می‌کنم. اما شما هم بهتره که این قدر از رفقاتون دفاع نکنین! کجا قراره که اموال ما توقیف بشه؟ این حرف‌ها درست نیست و بهتره که شما اینها رو بنویسین.
از فوتبال چه خبر؟ بازی‌ها را دنبال می‌کنید؟
فعلا حواسم خیلی به این چیزا نیست... فعلا حواسم پرته ناصره! از وقتی ناصرخان اینطوری شده، داغونم. حال و حوصله ندارم... اینهایی رو که می‌گم ننویس. چون می‌ترسم بفهمد من ناراحتم، روحیه‌اش خراب بشه. پنجشنبه رفتم خونه ناصرخان...اون قدر سری رفتم که کسی نفهمید اینطوری خیلی راحت‌تر بودم.
ناصرخان حالش چطور بود؟
خدارو شکر نسبت به وضعیتی که در بیمارستان داشت بهتر بود. آدم تو خونه خودش راحت‌تره و ناصر هم توی خونه‌اش بهتر نفس می‌کشید و راحت‌تر بود. ولی با تمام این حرف‌ها باید مراعات ناصر رو کرد. اون مریضه، احتیاج به استراحت داره و نباید الکی دوروبرش شلوغ باشه. جدا از خود ناصر، خانواده‌اش هم تا یه حدی می‌تونن جوابگوی مهمون باشن.اون‌طور که من شنیدم روزی دویست تا آدم می‌رن عیادت! اینطوری پیش بره که ...
با ناصرخان که صحبت می‌کردیم، گفت از دیدن شما روحیه می‌گیرد و...
به جان محمدم منم ناصررو می‌بینم حال می‌کنم. یه موی ناصر توی تن خیلی‌ها نیست ولی نمی‌شد هر روز رفت و مزاحم خانواده‌اش شد. جدا از اینها سر ناصرخان خیلی شلوغه... یک‌سری‌ها هستن که فقط به نیت عکس و مصاحبه می‌رن اونجا! می‌رن تا شاید یه پستی، سمتی، چیزی بدن یا بگیرن! ولش کن... از اینجور حرف‌ها نزن... اگه منم حرف می‌زنم فقط به خاطر اینه که دلم برای ناصرخان می‌سوزه وگرنه من که دنبال پست و مقام نیستم... من که قرار نیست کاری کنم.
از ماجرای حضور ناصرخان در کمیته انضباطی باخبر هستید؟
آره... یه چیزهایی شنیدم... اما ای کاش بعضی‌ها رعایت ناصر رو می‌کردن و این بنده خدا رو با اون حالش به کمیته انضباطی نمی‌بردن. ناصر آدم بامعرفتی است و به خاطر رفاقت این کارها رو می‌کنه ولی ای کاش کمی رعایت ناصر رو می‌کردن و حجازی رو با این حالش تا اونجا نمی‌کشوندن!
محمد هم که با پرسپولیس استارت زد.
آره خدا رو شکر... خودش که می‌گه همه چیز خوبه و مشکلی نداره. انشاءا... بره و زودتر آماده بشه. محمد دو سال از عمر فوتبال رو بی‌خود و بی‌جهت از دست داد و حالا باید دو برابر تلاش کنه تا اون دو سال رو هم جبران کنه.
تکلیفش برای فصل بعد چیه؟
خودش باید تصمیم‌گیری کنه... من ترجیح می‌دم که توی کارهای این بچه دخالت نکنم... اگه مشورت خواست بهش کمک می‌کنم... همین!
وضعیت پرسپولیس را چطور می‌بینید؟
حذف شدن پرسپولیس توی بازی‌های آسیایی برای همه ما سخت بود و ناراحت شدیم... حالا هم چی بگم؟ انشاءا... که درست بشه... این تیم، تیم مردمه و ما از ته دل دعا می‌کنیم که یه فرجی بشه. این مردم و این طرفدارها همه عشقشون اینکه پرسپولیس یه جامی بگیره و انشاءا... که همه چیز درست بشه...
خواسته‌های کرش و مسایل او هر روز وارد فاز تازه‌ای می‌شود و سرمربی جدید تیم ملی ایران همچنان خبرساز است.
خیلی از این چيزها تقصیر خود شماست! الکی می‌رین طرف رو گنده می‌کنین، حالا هم برین درستش کنین!
تقصیر ما چی بوده؟
همون شبی که کرش وارد ایران شد و هواپیماش توی فرودگاه نشست، آقایون رفتن و کرش رو بردن توی برنامه‌شون!
خب، کجای این کار ایراد داره؟
ببین... خودت می‌دونی که من این فردوسی‌پور رو خیلی دوست دارم. بچه خوبیه. سالمه. ولی یه کارهایی می‌کنه که عجیب و غریبه! آقای فردوسی‌پور... وقتی می‌ری شبونه کرش رو از فرودگاه میاری در برنامه‌ات و قربون صدقه‌اش می‌ری همین می‌شه دیگه. صدبار گفت «کرش عزیز... کرش عزیز...» آخه تو از کجا فهمیدی که کرش این قدر عزیز بوده؟ اصلا از کی برای تو عزیز شده که ما نفهمیدیم؟ بذار یارو بره یه کاری بکنه، بعد بهش عزیز عزیز ببندین! وقتی از همون روز اول هر چی طرف می‌گه، بهش می‌گن باشه، همین هم می‌شه!
شنیدیم که فردوسی‌پور از شما دعوت کرده تا به نود بروید؟
گفتم که... من عادل رو خیلی دوست دارم. وقتی هم توی شمال مریض شدم و رفتم بیمارستان چند بار توی برنامه‌اش دعا کرد و حال ما رو پرسید. هم برنامه‌اش خوبه و هم اینکه من از حرف زدنش خیلی خوشم می‌یاد... هر جوری حرف می‌زنه. هم صداش باحاله و هم اینکه خیلی تند تند حرف می‌زنه...
بالاخره نگفتید... به نود می‌روید یا نه؟
اون روز خودت هم بودی که با عادل صحبت کردیم...چند تا چیز هست که باید رعایت کنه. یکی اینکه دیر برنامه‌اش شروع نشه تا ملت بشینن و ببینن! دوم اینکه ما رو نپیچونه! سوم هم اینکه تندتند حرف نزنه تا ما بفهمیم چی می‌گه! اگه قول بده اذیت نکند، می‌رم برنامه‌اش و دو ساعت باهاش حال می‌کنم...



۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۵:۵۸

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید