کد خبر : ۲۹,۷۶۹
ممنون جواد. ممنون کاپیتان. جواب دندان‌شکنی به منتقدانت دادی و هیچ اشکالی ندارد اگر«ما» هم در جمع دندان‌شکسته‌های امروز باشیم.
اول: این حسی است بین ذوق‌زدگی مفرط و تاثری مزمن. دست و پا زدن میان دل سپردن به غلیان احساسات و دست‌افشانی و پایکوبی با آن و یا ایستادن و تامل کردن بر واقعیت؛ واقعیتی که البته درک آن دل و دماغ شرکت در جشنی که در نیمکره دیگری از ذهن برپاست را نمی‌دهد. باید بی‌خیال از کمی‌ها و کاستی‌های تیم، فقط و فقط سرخوش از پیروزی بود و دل سپرد به هدفی که پیش‌رو است ؟ و چندان در چم و خم چگونه و با چه کیفیتی رسیدن نبود و یا دلواپس حقیقتی بود که در میان هیاهوی این پیروزی زیر دست و پا می‌ماند و چه بسا که همان‌جا چال شود.
دوم: بالاخره چیزی به غیر از قیمت دلار در این مملکت بالا رفت و آن دست مردان کره‌ای به نشانه تسلیم بود. در بلبشوی اقتصاد و فرهنگ و در حالی که صفحات روزنامه‌ها زیر آوار اخبار ناامیدکننده کمر خم می‌کرد بالاخره این فوتبال بود که با آن اندام نحیف و زهوار در رفته‌اش خودی نشان داد و نقش ناجی را بازی کرد. 
شاید حداقل امروز باید تمام آن کمی‌ها و کاستی‌ها را به بوته فراموشی سپرد و دم این برد را غنیمت شمرد. چرا که نه؟ چرا اعتراف نکنیم که کمتر پیش می‌آید کارناوالی 100هزار نفری این‌چنین سرمست از خوشی در شهر سرازیر شود و به دیگران بپیوندد. شاید وقت آن رسیده که باور کنیم اتفاقاتی از این دست دیگر در سایه یک حماسه با چاشنی بخت و اقبال به سراغ ما خواهد آمد وگرنه تیر دروازه همیشه اینقدرها سرحال و قبراق و پا به توپ نیست که دو گل صددرصدی را برای ما مهار کند و کره‌ای‌ها همیشه فرصت یک بازیکن بیشتر را به این راحتی‌ها از دست نخواهند داد.
باید جشن گرفت. چرا که نه؟ باید لذت برد را برد حتی اگر بی‌کیفیت‌ترین برد باشد. باید به برزیل رسید. در فرست‌کلاس بوئینگ یا پای پیاده و یا حتی سینه‌خیز. شاید پاداش دسترنج رسیدن، یافتن فرمول کیفیت فوتبال باشد. آنچه مدت‌هاست آن را گم کرده‌ایم.
سوم: ممنون جواد. ممنون کاپیتان. جواب دندان‌شکنی به منتقدانت دادی و هیچ اشکالی ندارد اگر«ما» هم در جمع دندان‌شکسته‌های امروز باشیم. فدای سرت اگر صلح‌نامه با رسانه‌ها را زیر پا گذاشته و از اندک فرصت خلوت کردن با رییس دولت به جای گرفتن امتیازاتی برای فوتبال برای زدن زیرآب نشریات ورزشی استفاده کردی. ممنون از گوچی. او تعریف دوباره‌ای از غیرت و تعصب را به نمایش گذاشت؛ غیرت و تعصبی که به واسطه آموزش صحیح اصول فوتبال در کیلومترها دورتر از سرزمین مادری از او سربازی کارآمد برای تیم ملی ایران ساخت. جواب او هم به کسانی که عرق داشتن بر پیراهن را فقط در داشتن شناسنامه ایرانی می‌دانستند و جوانانی را که اتفاقا از پدر و مادری ایرانی زاده شده‌اند با واژه«دورگه» از تیم ملی می‌راندند، کوبنده بود. 
ممنون از کارلوس کرش. مردی که نام بزرگش بی‌شک بر اردوی حریف سایه می‌اندازد. دژآگه و قوچان‌نژاد نمی‌توانند دعوتش را رد کنند و مدیران بلندپایه فوتبال ایران مجبورند مقابل خواسته‌هایش کرنش کنند. ممنون از کارلوس نه به واسطه فوتبالی که تیمش ارایه می‌دهد بلکه به واسطه شخصیتی که این تیم پیدا کرده و می‌تواند بعد از یک شکست مفتضحانه دست و پای خود را دوباره جمع کند. ممنون از کرش خوش‌شانس چرا که این شانس هرگز در خانه دایی و قطبی و قلعه‌نویی و امثالهم را نزد. 
ممنون از مسعود شجاعی که ناخواسته و با اخراجش خدمتی بزرگ به تیم ملی کرد. ممنون از او که وقتی تعلل کرش را در بیرون کشیدنش دید، خودش دست به کار شد و بیرون رفت تا غلط سرمربی در چیدن ترکیب تصحیح شود و تیم روان‌تر بازی کند. 

ممنون از همه آن یکصد هزار نفر. ممنون از از آنها که مقابل ناکامی‌های ریز و درشت و ملی و باشگاهی ایران از رو نرفتند و دوباره آمدند تا تیم تنها نماند. ممنون از تلویزیون که منت گذاشت و این 90دقیقه را کامل پخش کرد. ممنون از جواد خیابانی که بازی را گزارش نکرد. ممنون از ترقه‌ای که نپرید وسط زمین. ممنون از... همه!/ش

۲۷ مهر ۱۳۹۱ ۱۰:۴۰

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید