کد خبر : ۳۴,۷۸۵
علیرضا منصوریان پس از مدت ها قفل سکوت را شکست و در مصاحبه ای مفصل به اهداف تازه ای که در ذهن دارد اشاره کرد. شماره 10 سابق باشگاه استقلال به سوالات درباره تیم المپیک، باشگاه استقلال و چندیم سوژه دیگر ساخ می دهد...
علیرضا منصوریان یکی از معدود بازیکنانی است که همچنان محبوبیت فراوانی میان هواداران استقلال دارد. 

گاهی وقت‌ها در همین بازی‌های استقلال دیده شده که عده‌ای از تماشاگران پیراهن او را تن می‌کنند و به ورزشگاه می‌آیند. اگرچه با قهرمانی در فصل هفتم از فوتبال خداحافظی کرد و سال‌های زیادی از وداعش با دنیای بازیگری نمی‌گذرد اما منصوریان قدمتی طولانی در استقلال دارد. 
اوایل دهه 70 بود که از تیم پارس خودروی تهران به استقلال آمد. آن روزها علیرضا منصوریان ستاره لیگ تهران بود و به همین دلیل مورد توجه پورحیدری قرار گرفت. 
بهتاش فریبا و امیر قلعه‌نویی نقش زیادی در آمدنش به استقلال داشتند. منصوریان به سبب سبک خاص بازی‌اش خیلی زود در تیم منصور پورحیدری تبدیل به مهره‌ای کارآمد شد. 
شاید از زندگینامه علیرضا منصوریان زیاد گفته شده باشد و مطالب فراوانی در این دیده و شنیده باشیم. از اینکه او بچه کجا است که همه می‌دانند علیرضا بچه محله عباسی است و هنوز هم برای اینکه اصل و ریشه‌اش را از یاد نبرد به آنجا سری می‌زند یا سال‌های سال در زمین‌های خاکی اطرف خیابان بلورسازی فوتبال بازی کرده؛ مصاحبه امروز با شماره 10 سال‌های نه چندان دور استقلال بیشتر حول محور تیم المپیک و برنامه‌هایش برای این تیم است البته سوال‌ها درباره استقلال همچنان به قوت خود باقی است! 

آخرین مصاحبه مفصلی که انجام دادی کی بود؟ 

دقیقا یادم نیست اما چند وقت پیش بود که در یک برنامه تلویزیونی که اختصاص داشت به دربی حاضرشدم. 

کلا زیاد اهل حرف زدن نیستی... 

در قید و بند مصاحبه نیستم. همین که کنار خانواده‌ام باشم، به درس و کارم برسم برایم کافی است. همینطوری هم کلی وقت کم می‌آورم. 

درس می‌خوانی؟ 

شب‌ها زبان می‌خوانم و ساعاتی را هم به نت‌برداری از تمرین‌ها اختصاص می‌دهم. زبان انگلیسی‌ام باید تقویت بشود. از طرفی سعی می‌کنم محاوره عربی و اسپانیایی را هم یاد بگیرم. در آینده به دردم می‌خورد. 

ظاهرا برای آینده ات خیلی برنامه داری که اینطور وقت می‌گذاری. 

یک حسرت 40 ساله پشت تیم المپیک است. مجبورم به خاطر تیم المپیک بیشتر وقت بگذارم. بخشی از تلاش هایم به خاطر این است که طلسم نرفتن به المپیک را بشکنیم و بخشی از آن هم برای خودم است. می‌خواهم این راه را ادامه بدهم. 

از کی فهمیدی که می‌توانی مربی بشوی؟ 

این را هم دقیقا یادم نیست چون فکر می‌کنم به شکل ذاتی در برخی فوتبالیست‌ها شکل می‌گیرد اما به خوبی یادم هست که نت‌های زیادی از تمرین‌های مربیانی که تا امروز با آنها کار کرده‌ام برداشته ام. 

پس الان یک خروار یادداشت دور و برت داری. 

بله، واقعا زیاد است. این کار به سال‌ها پیش برمی‌گردد. زمانی که با ایویچ کار می‌کردم. شب‌ها کمی دیرتر می‌خوابیدم و شروع می‌کردم به نکته برداری از تمرین‌ها. همینطور می‌نوشتم تا اینکه دیگر خسته می‌شدم. الان همه آن دست نوشته‌ها را با خودم دارم. زمانی هم که در اروپا فعالیت می‌کردم تیم سن پائولی را می‌گویم، آنجا هم نکاتی که از تمرین‌های دتما ردموت بیرون می‌آمد را یادداشت می‌کردم. این کار در یونان هم ادامه داشت. من در تیم اسکودا بازی می‌کردم که یک مربی داشتیم به کماندو معروف بود. مربی بزرگی بود که با تیم المپیاکو یونان هم 2 قهرمانی داشت. من نکاتی که از تمرین‌های او هم بیرون می‌آمد را یادداشت می‌کردم. هنوز آنها را هم دارم. 

از وقتی حرفه‌ای شدی به مربیگری هم فکر می‌کردی اما تجربه تلخی در این حرفه تو را همراهی می‌کند. آن شرایطی که در پاس به وجود آمد و تیمتان سقوط کرد تا ماجرای تیم المپیک. 

خیلی‌ها من را می‌بینند و همین حرف را می‌زنند. می‌گویند علیرضا‌ ای کاش به پاس نمی‌رفتی اما من همیشه می‌گویم خدا را شکر! 
به خاطر اینکه پاس سقوط کرد؟! 
نه، از سقوط پاس خیلی ناراحت شدم. پاس در فوتبال ایران یک اسم اصیل و بزرگ است. حیف بود آن تیم به دسته پایین‌تر برود اما برای خودم تجربه خوبی شد. من باید یک جوری وارد چرخه مربیگری می‌شدم که پاس این شرایط را برای من فراهم کرد. 

و با افشین قطبی هم همین اتفاق رخ داد. 

افشین قطبی این حسن را داشت که استاندارد فکری من را تغییر دهد. من همیشه با او در تماس هستم چون معتقدم که قطبی خیلی به من کمک کرد. قطبی برای با تجربه‌تر شدن من یک نعمت بود. فکر می‌کنم از وقتی با افشین کار کردم روش کاری‌ام تغییر کرد. 20 ماه کنارش بودم. 

کی روش چطور؟ 

خب، با کروش هم وارد فضای جدیدی شدم. کروش به لحاظ فنی مربی بسیار بزرگی است. من به آینده او در تیم ملی خیلی امیدوارم. کارکردن با کروش این حسن را داشت که علوم جدیدی را یاد بگیرم. اصولا کار کردن با هرکسی می‌تواند حاوی نکات و تجربیات زیادی باشد. باید از هر فرصتی برای با تجربه‌تر شدن استفاده کرد.

از یادداشت‌هایت بیشتر برای ما بگو. 

(قدری مکث می‌کند.) یک روز من و مهدی (منظورش مهدوی‌کیا است) در مجموعه ورزشی انقلاب مشغول قدم زدن بودیم که ایویچ ما را صدا زد. من و مهدی هم دویدیم سمتش. گفت بیایید جلو. ایویچ دیسیپلین خاصی داشت. رفتیم جلو‌تر و گفت: «می‌دانید که شما ایرانی‌ها تک، تک ستاره هستید؟ » من و مهدی نگاهی به هم کردیم و چیزی نگفتیم! دوباره حرفش را تکرار کرد: «می‌دانید که شما تک، تک ستاره هستید؟!» ما هم گفتیم بله، . گفت بله، تک، تک ستاره هستید اما یک مشکل بزرگ دارید. پرسیدیم چه مشکلی. گفت: «شما مشکل بدنی دارید. باید فقط روی بدن‌های تان کار کنید تا بازیکنان بزرگی بشوید.» این حرف ایویچ همیشه توی گوش من مانده است. خدا بیامرز راست می‌گفت. او مشکل و درد فوتبال ایران را فهمیده بود، مشکلی که همچنان فوتبال ما را تهدید می‌کند. هنوز هم این مشکل حل نشده و ما باید بیشتر روی این موضوع کار کنیم. ایویچ می‌گفت باید روی بدن‌های‌تان بیشتر کار کنید. برای همین من بخشی از وقتم را صرف این موضوع کرده‌ام. اینکه چطور می‌توان بدن‌های ساخته و پرداخته‌تری را تحویل فوتبال داد. در فوتبال امروز فیزیک حرف اول را می‌زند. 

همین بود که هر کسی نمی‌توانست در تیم ایویچ دوام بیاورد. 

ایویچ همیشه می‌گفت من هیچ وقت کسی را از تیم ملی خط نمی‌زنم! می‌گفت تمرین‌های بدنی من آنقدر سنگین است که ضعیف‌ها دانه دانه خودشان خط می‌خورند و کنار می‌روند. راست می‌گفت. واقعا بعضی‌ها نمی‌توانستند در تمرین‌های ایویچ دوام بیاورند. تحمل تمرین‌های ایویچ حتی برای بازیکنان حرفه‌ای ما هم سخت بود. نتیجه کار او را هم که در جام جهانی دیدید. ایویچ کاری با بدن‌های بچه‌ها کرد که هنوز درباره تیم 98 حرف می‌زنند. 

شاید یکی از دلایلی که منجر به ناکامی تیم‌های المپیک ایران می‌شود همین است. اینکه بازیکنان ما در این رده سنی با مشکلات بدنی روبرو بوده‌اند. 

تیمی که حذف شد به نظر من می‌توانست به المپیک برود اما آن اتفاقات رخ داد که من هیچ نقشی در آن نداشتم. تیم خوبی بود که می‌توانست به المپیک برود. ما عراق را در کشورش شکست داده بودیم و آماده می‌شدیم به المپیک برویم اما نشد... سوالی را صادقانه بپرسم؛ ببینید ما نزدیک به 40 سال است که نتوانستیم به المپیک برویم آیا به نظر شما فقط یکی دو نفر می‌توانند در این ناکامی نقش داشته باشند؟ 

در این 40 سال خیلی اتفاقات رخ داده که می‌توانسته از چشم ما پنهان بماند. قطعا کار یک نفر نیست. 

همینطور است ما از سال 1353 به این طرف هرگز به المپیک نرفتیم. این یعنی سیستم فوتبال و ورزش ما در این رده سنی اشکال دارد. 
مگر می‌شود به خاطر اشتباه‌های فردی یک یا دو نفر فوتبال یک مملکت 40 سال ناکام باشد؟ اینطوری هم نیست که بعضی‌ها فکر می‌کنند. به نظر من همه در این ناکامی مقصرند اما باید دیگر این همه ناکامی را فراموش کنیم. اگر دست به دست هم بدهیم حتما می‌توانیم طلسم ناکامی 40 ساله را بشکنیم. 

بعد از آن حذف ناباورانه علیرضا منصوریان در تیم المپیک حفظ شد. دلیلش چه بود؛ اینکه در آن اتفاقات مقصر نبود یا اینکه فدراسیون این بار می‌خواست مثل دفعات قبل با تغییرات پی در پی اسباب حذف دوباره تیم المپیک را فراهم نکند؟! 

واقعیت این بود که من در آن اتفاقی که رخ داد و تیم المپیک حذف شد اصلا مقصر نبودم. از طرفی فدراسیون فوتبال هم تلاش من را دیده بود و می‌دانست که برای این تیم اصلا کم نگذاشته‌ام. من زحمات زیادی برای آن تیم کشیدم خیلی زیاد اما آخرش همه چیز نابود شد. 

آن روز را می‌بینی که علیرضا منصوریان با تیمی که دوباره ساخته به المپیک برود؟ الان که اوضاع خیلی خوب است. تیم المپیک با قدرت از گروه مقدماتی صعود کرد. 

برای این تیم خیلی کار می‌کنم. هر روز تمرین جدید در می‌آورم حالا چه تمرین‌های بدنی و چه تمرین‌های تاکتیکی. باید به روز جلو برویم. تیم همانطور که گفتید وضعیت خوبی دارد. با 13 امتیاز از مرحله پیش مقدماتی بالا آمدیم. 28 اسفند می‌رویم به یک تورنمنت در کشور قطر. قرار است تیم‌هایی از ترکیه و تونس در این مسابقات شرکت کنند. تورنمنت خوبی خواهد شد. فعلا تمرینی نداریم اما در سال جدید کار ما به طور جدی شروع خواهد شد. این بار با باشگاه‌هایی که بازیکنانشان را در اختیار ما قرار ندهند جدی برخورد می‌کنیم، ‌این را جدی گفتم! 

اما هیچ وقت این همکاری میان باشگاه‌ها و تیم المپیک وجود نداشته است. الان تیم‌های لیگ برتری ستاره‌هایی دارند که در واقع جزو بازیکنان اصلی تیم المپیک هم هستند. چطور می‌خواهید در زمانی که آنها به بازیکنانشان نیاز دارند شما هم بازیکنانتان را در اردوی تیم المپیک داشته باشید. 

همین روزها قرار است جلسه‌ای در این خصوص با مسوولان فدراسیون فوتبال برگزار کنیم. در این جلسه قانونی را تصویب می‌کنیم که اگر باشگاهی با حضور بازیکنان تیمش در تیم المپیک مخالفت کرد با محرومیت سنگین روبرو بشود. هم مربی و هم مدیرعامل آن باشگاه. دیگر با بازیکن کاری نداریم چون آنها مقصر نیستند. به اعتقاد من باید همه به تیم المپیک کمک کنند. همین کارها را کردیم که 40 سال است حسرت می‌خوریم. بارو کنید الان خیلی از ارگان‌هایی که شاید هیچ وقت اسمشان در رسانه‌ها نیاید دارند با ما همکاری می‌کنند اجازه بدهید من اسم این عزیزان را بیاورم. سردارسادات از نظام وظیفه، سردارصاقی از اداره گذرنامه و مسوولان دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش. آنها گفته‌اند هرکمکی از دست ما بربیاید برای تیم امید می‌کنیم. مشکلات قرار است برطرف بشود؛ یعنی نه مشکل خروجی و پاسپورت داشته باشیم و نه مشکل فراغت از تحصیل. قرار شده نهایت همکاری با ما بشود. حالا اگر فوتبالی‌ها به هم کمک نکنند وجهه درستی ندارد. یادم می‌آید زمان آقای پیروانی او فقط 13 بازیکن در اردو داشت. دیگر نباید ما را در مضیقه بگذارند البته فدراسیون آن قانون را به اجرا در می‌آورد تا دیگر بهانه‌ای برای تحویل ندادن بازیکنان رده سنی امید وجود نداشته باشد. 

به نظر می‌رسد برای موفقیت تیم المپیک باید حمایت کروش را هم داشته باشید. به هرحال بخشی از این بازیکنان ممکن است مورد توجه تیم ملی هم قرار بگیرند. 

در این جلسه آقای کروش هم هست. قطعا ایشان هم با ما همکاری می‌کند. من رابطه خوبی با کروش دارم. اساسا او بود که از مربیگری من در تیم المپیک حمایت کرد و گفت علیرضا به درد این کار می‌خورد و باید حفظش کنیم. رابطه خوبی که با کروش دارم بعد از بازی با روسیه شکل گرفت. آن روز که روسیه را در امارات شکست دادیم. 

به تغییر نسل فوتبال ایران فکر می‌کنی؟ 

همه چیز به هم پیوسته است. اگر از ما حمایت بشود و بگذارند کار خودمان را بکنیم قطعا میانگین سنی تیم ملی را هم پایین می‌آوریم. الان بازیکنان خوبی مثل مسلمان، جهانبخش، کریمی، زنده رود، اسماعیل بیگی، صادقیان، عالیشاه و... هستند که می‌توانند آینده تیم ملی کشورمان را درست کنند اما باید به آنها فرصت بدهیم تا خودشان را درتیم المپیک خوب نشان دهند. تغییر نسل باید به موقع انجام بشود فکر می‌کنم یکی دو سال دیگر وقتش می‌رسد... 

آنقدر هم که می‌گفتی مصاحبه گریز نیستی! 

(می‌خندد) حرف زیاد است. الان هم تازه گرم شدم. یعنی اگر خوب گرم بشوم حرف برای گفتن زیاد دارم. 

دیگر برای حرفه‌ات چکار می‌کنی؟ 

زبان آلمانی‌ام را هم باید تقویت کنم. آنجا که بودم با بیس کار آشنا شدم اما نیاز است که تمرین بشود. درباره مربیگری هم با دوستانم در امارات در تماس هستم. آنها مدام برایم آخرین متد تمرینی از مربیان بزرگ را می‌فرستند. در لیگ امارات مربیان خوبی کار می‌کنند که می‌توان چیزهایی از آنها یاد گرفت. 

فقط که به دانش مربیان خارجی تکیه نمی‌کنی؟! به هرحال اینجا ایران است و باید یکسری اصول مدیریتی را هم بلد باشی. 
خدابیامرزد ناصرخان حجازی را و خدا حفظ کند منصورخان پورحیدری و همین امیر قلعه‌نویی را که من خیلی چیزها از آنها دزدیده‌ام! که الان به کارم می‌آید. مربیگری در ایران ایجاب می‌کند که کار در اینجا را خوب بلد باشی. من از همه این عزیزان چیز زیادی یاد گرفتم و باید بگویم که درحال حاضر با مرتضی محصص هم همیشه در تماس هستم . وقتی ایرادم گرفته شود خوشحال می‌شوم چون این تعامل در نهایت به درد من می‌خورد. 

در فوتبال فارسی ما کسی مثل کروش که الان روی پرتگاه قدم می‌زند موفق خواهد شد؟ 

بعد از باخت تیم ملی مقابل ازبکستان مردم آسیب روحی دیدند. شما رسانه‌ها هم آسیب روحی دیدید چون به هرحال جزیی از مردم هستید و کمی از کروش قطع امید کردید. شاید فکر می‌کنید که دیگر کار تمام شده است اما به نظر من اینطور نیست. اگر به تاریخ مراجعه کنید می‌بینید که هروقت به جام جهانی رفتیم به سختی بوده. سال 98 را به خاطر بیاورید. ما چطوری به جام جهانی رفتیم؟ در جام جهانی 1978 هم ما وقتی جهانی شدیم که از یک بازی سخت سربلند بیرون آمدیم. زمان برانکو هم کار ما دشوار بود. در تهران فقط با یک گل بحرین را بردیم. صعود به جام جهانی آنقدرها هم ساده نیست که ما فکر می‌کنیم. به اعتقاد من چیزی برای کروش تمام نشده و باید او را حمایت کنیم. 

این خوشبینی به خاطر ذات علیرضا منصوریان است یا همکاری با کروش ؟ 

من ذاتا خوشبینم و از طرفی چون با کروش هم کار کردم می‌دانم مربی بسیار بزرگی است. شما رسانه‌ها چشم تیم ملی هستید و باید ما را کمک کنید. 3 راه برای صعود به جام جهانی داریم. ممکن است کار به راه سوم کشیده بشود و مثل سال 1998 از طریق بازی پلی آف به جام جهانی برویم. وقتی از این راه هم می‌توان جهانی شد پس باید همچنان امیدوار بود. 
نسل فوتبال خیلی تغییرکرده است. روزگاری در فوتبال ایران تا چشم کار می‌کرد لژیونر دیده می‌شد. تیم ملی که به جام جهانی رفت حتی علی لطیفی که برای تیم ملی بازی نکرد هم لژیونر شد اما الان فضا به کلی عوض شده است و سال‌ها است فوتبالیستی از ایران به اروپا ترانسفر نشده است. 
این انتقادی است که همیشه از فوتبال ایران می‌شود. خیلی‌ها می‌گویند چون بازیکن لژیونر نداریم پس نباید به جام جهانی برویم؛ تصور می‌کنند فوتبال ما افت کرده است. در حالی که باید به جام جهانی برویم تا تیم‌های باشگاهی جهان سراغ بازیکنانمان بیایند. جام جهانی یک برند است المپیک هم همینطور. تیم‌های باشگاهی سراغ بازیکنانی می‌روند که در جام جهانی بازی کرده باشند، دست کم در جام ملت‌های قاره‌شان درخشیده باشند یا اینکه در المپیک باشند. خیلی سخت است که یک باشگاه اروپایی بازیکنی را بگیرد که جام جهانی را ندیده باشد. همین مجتبی جباری را مثال بزنم مگر مجتبی بازیکن کوچکی است؟ 

هم پست شما؛الان جباری همان کاری را می‌کند که منصوریان در سیستم 2-5-3 تیم ملی در جام جهانی 1998 می‌کرد. از مجتبی بیشتر بگویید... 

همیشه برای مجتبی افسوس می‌خورم. نمی‌دانم شاید او هم از ضعف بدنی که ایویچ می‌گفت رنج می‌برد. باور کنید اگر قبل از جام جهانی 2006 مصدوم نمی‌شد و به جام جهانی می‌رفت الان در بهترین تیم‌های اروپایی بازی می‌کرد. کیفیت فوتبال مجتبی فراتر از آسیا است. یک فوتبالیست قابل و کسی که می‌تواند هرلحظه جریان، بازی را تغییر دهد. در همین بازی با الریان، جباری و خسرو حیدری همه کار برای استقلال کردند. مجتبی در پست من بازی می‌کند و واقعا طی این سال‌ها حیف شده است. شما فکر می‌کنید جباری بازیکن کوچکی است که تا حالا نتوانسته در تیم‌های بزرگ بازی کند؟ اینطور نیست. باور کنید اگر جباری سابقه جام جهانی یا المپیک داشت الان سال‌ها از بازی کردنش در اروپا می‌گذشت. به همین دلیل است که می‌گویم باید هم تیم المپیک را جدی بگیریم و هم اینکه به کارلوس کروش کمک کنیم تا فوتبالمان جهانی بشود. مطمئن باشید اگر به جام جهانی برویم تعداد لژیونر‌های ما هم بیشتر می‌شود. 

به بازی با الریان اشاره کردید؛ لیگ قهرمانان آسیا این فصل برای استقلال چگونه تمام خواهد شد. 

استقلال کمی بدشانسی آورد. در آن بازی ساموئل هم عالی کار کرد. نشان داد بی دلیل 270 بازی در لیگ انگلستان ندارد. استقلال در آن بازی کمی بدشانسی آورد. جباری و حیدری هم عین 90 دقیقه حریف را آزار دادند. روحیه در لیگ قهرمانان آسیا خیلی مهم است و الان نمی‌توان گفت که آینده استقلال در لیگ قهرمانان آسیا چه می‌شود. استقلال درگیر 3 جام است اما تیم خوبی دور هم جمع شده که می‌تواند در آسیا موفق بشود البته امیدوارم این اتفاق رخ دهد؛ یعنی 3 نماینده ایران در آسیا لااقل این فصل نتایج بهتری بگیرند. 

تیم صمد مرفاوی اما در یک بازی تراژیک ازلیگ قهرمانان آسیا حذف شد، می‌توانستیم 4 نماینده در لیگ قهرمانان داشته باشیم. 

برای تیم صمد خیلی ناراحت شدم. اگر صبا هم بود شخصیت فوتبال ایران حفظ می‌شد. از پرسپولیس هم باید نام ببرم که غیبتش در این مسابقات اصلا به سود فوتبال ما نیست. حضور پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا می‌توانست در سالی که درگیر مسابقات انتخابی جام جهانی هستیم به فوتبال ما کمک کند. الان نتایجی که نماینده‌های ما می‌گیرند در روحیه بازیکنان تیم ملی بسیار تاثیر گذار است. باید شخصیت فوتبال ایران را حفظ کنیم. تصور کنید تا خرداد ماه که با قطر بازی داریم تیم‌های ما همگی از گروه شان صعود کنند آن وقت خواهید دید که تیم ملی با چه روحیه‌ای مقابل قطر قرار می‌گیرد. امیدوارم همه نماینده‌های ایران در لیگ قهرمانان نتایج خوبی بگیرند که در نهایت با روحیه بهتر مقابل قطر قرار بگیریم. 

بازی‌های مجیدی را دنبال می‌کنید؟ 

من یک استقلالی‌ام همیشه گفته‌ام که همه چیزم را مدیون استقلال هستم. بازی‌های استقلال را می‌بینم و بالطبع بازی‌های فرهاد مجیدی را هم دنبال می‌کنم. 

از رابطه شما با مجیدی خوب نمی‌شنویم؛ اینها شایعه است یا واقعیت دارد؟ 

نه، اینطور نیست. رابطه‌ام با فرهاد خیلی خوب است و بازی‌هایش را به دقت نگاه می‌کنم. فرهاد یکی از خوب‌های استقلال در بازی با الریان بود. در گل سوم تاثیر مستقیم داشت و نشان داد هنوز می‌تواند مثمرثمر باشد. 

فکر نمی‌کنید مثل مجیدی می‌توانستید تا 37 سالگی فوتبال بازی کنید. 

هر کسی شرایط بدنی خودش را بهتر می‌داند. من آن فصلی که از فوتبال خداحافظی کردم اتفاقات بسیار خوبی برایم افتاد. فکر نمی‌کنم هیچ کس در فوتبال ایران باشد که با قهرمانی از فوتبال خداحافظی کرده باشد. شاید می‌توانستم یکی دو سال دیگر برای استقلال بازی کنم اما ترجیح دادم با قهرمانی از دنیای بازیگری کنار بروم. اگر یادتان باشد بازوبند کاپیتانی استقلال هم در دست من بود که این خداحافظی‌ام را شیرین‌تر کرد. آن زمان حس کردم وقتش است و برای همین خداحافظی کردم و رفتم. 

اما مجیدی همچنان بازی می‌کند و انگار تمام شدنی نیست. 

گفتم که هرکسی شرایط خاص بدنی خودش را دارد. فرهاد استاندارد‌های بدنی‌اش را خوب حفظ کرده و برایش آرزوی موفقیت می‌کنم. امیدوارم او با استقلال به افتخارات بیشتر برسد اما من باید با آن آدرسی که خودم داشتم جلو می‌رفتم. خداحافظی در آن مقطع برای من خوب بود. سرحال بودم و هنوز جان بازی داشتم. همین که می‌توانستم بازی کنم و نکردم یعنی در اوج رفتم. 
علیرضا منصوریان نامی فراموش نشدنی برای هواداران استقلال است. هنوز هم بعضی از هواداران استقلال با پیراهن‌هایی که پشتش نوشته شده علیرضا منصوریان به ورزشگاه می‌آیند. شاید یک روز نوبت منصوریان بشود تا هدایت استقلال را بر عهده بگیرد؛ ‌خودتان را برای آن روز آماده کرده‌اید؟ 

اصلا مهم نیست کی بیایم، این مهم است که در وقت مناسب به استقلال بیایم. دوست دارم همه شرایط فراهم باشد تا روی نیمکت استقلال بنشینم. الان استقلال یک مربی خوب دارد مثل امیر قلعه‌نویی. 

که تو هم خیلی قبولش داری. 

گفتم که از همه مربیانی که در استقلال با آنها کار کردم چیز یاد گرفتم. مرحوم ناصرخان، از منصورخان که خیلی سیاستمدار است. 

از امیر قلعه‌نویی با هوش حتی از پرویز مظلومی. من همه این عزیزان را که برای استقلال زحمت کشیدند را دوست دارم. 

می‌خواهیم کمی حس نوستالوژیکی‌ات را تحریک کنیم. علیرضا منصوریان کدام خاطره را با استقلال هرگز از یاد نمی‌برد؟ 

روزی که با استقلال قهرمان همین جام حذفی شدم و بعد از فوتبال خداحافظی کردم. روز باشکوهی بود. گفتم عکس آن روز پوستر کنند و برایم بیاورند تا همیشه آن روز جلوی چشمم باشد. آن روز برای من فراموش شدنی نیست. درست است که از فوتبال خداحافظی کردم اما برایم بسیار شیرین بود. من با نسل‌های زیادی فوتبال بازی کرده بودم. حتی با امیر قلعه‌نویی که در آمدنم به استقلال نقش داشت - البته اینجا باید از آقا بهتاش هم یاد کنم - اما نسل آخر را که کنار آنها از فوتبال خداحافظی کردم را هرگز از یاد نمی‌برم. 

سوال‌های ما هم به آخر رسید آخرین جمله را خودت بگو. 

بنویس هفته‌ای 3 بار به محله عباسی می‌روم تا اصالتم را فراموش نکنم./ش
۱۵ اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۱۸

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید