کد خبر : ۴,۱۶۸
استقلال هیچ فرقى نکرده بود، همه همانها بودند، پیروز نبود و شکورى به جاى او بازى مى کرد، خوب بازى کرد، خسته شد اینقدر پشت بیک زاده را جمع کرد، قلعه نویى هم فرقى نکرده بود اما حریف متفاوت بود، نه اینکه قوى باشد اما به هر حال تحت تأثیر تماشاچیان و استادیوم نبود، واقعاً داشت در زمین خودش بازى مى کردنه مثل حریفان داخلى انگار همیشه دارند در خانه استقلال بازى مى کنند، شرایط متفاوت بود.
شکست تیمى که هیچ فرقى نکرده بود  !

۱- آنها استقلال را خیلى خوب مى شناختند، نمى دانم استقلال هم به اندازه کافى از آنها شناخت داشت یا نه؟ اما ام صلال کاملاً استقلال را مى شناخت، خسرو حیدرى را از کار انداختند بطوریکه خسرو با وجود تلاش بسیار زیاد و دوندگى بى امان و جا عوض کردن ها که قبلاً هم توضیحش را داده ایم هرگز نتوانست مانند بازى هاى داخلى تأثیرگذار باشد، همین که خسرو صاحب توپ مى شد با اینکه پژمان منتظرى و روانخواه به کمکش مى آمدند اما ام صلال با ایجاد یک بلوک ۴ نفره شامل دفاع چپ، دفاع وسط سمت چپ هافبک چپ و یکى از هافبکهاى میانى که حتماً گاهى یکى از مهاجمین هم به کمک مى آمد خط را کاملاً مى بست و با یک دفاع دو جداره اجازه هیچ حرکتى به خسرو نمى داد، او در اورلپ هاى پژمان و اینترلپ هاى روانخواه هم نمى توانست قفل را باز کند، آنها با خصوصیات خسرو آشنایى کامل داشتند و علاوه بر خط، فضاى داخلى را هم بسته بودند. بدین ترتیب جناح راست استقلال که سهم بزرگى در حملات دارد از کار افتاد.
۳- آرش برهانى و سیاوش اکبرپور هر ۲ سرعتى هستند. بخصوص آرش که استارت هاى فوق العاده اى دارد، وقتى خسرو حیدرى از کار افتاد باید دل به سرعت این ۲ مهاجم مى بستیم اما ام صلال هیچ وقت یا تقریباً هیچ وقت فضاى کافى را به آنها نداد تا بتوانند از سرعتشان استفاده کنند. غیر از یک مورد روى پاى فرهاد مجیدى که آرش با دروازه بان قاطى کرد هیچ وقت هافبک هاى استقلال نتوانستند مهاجمین را پشت مدافعین حریف و یا در شرایط و موقعیتى که بتوانند از سرعت خود استفاده کنند صاحب توپ کنند. استقلال با استفاده از پاسهاى دیوارى و یک، دو، ۲ بار توانست از حدفاصل مدافع چپ و دفاع وسط ام صلال نفوذ کند، یکبار توسط روانخواه که تعادلش بهم خورد و یکبار هم جان واریو اما این قصه ادامه پیدا نکرد.
۴- ام صلال به محض اینکه صاحب توپ مى شد، مهاجمین این تیم به فضاى کنارى و لب خط حرکت مى کردند، چندین بار علاء جلیل به فضاى پشت سر بیک زاده رفت و از آنجا که پایه گذار حملات خطرناکى شد، قطعاً آنها مى دانستند که استقلال با روش ۲-۵-۳ بازى خواهد کرد و با توجه به ضعف مادرزاد ۲-۵-۳ در کناره ها و فضاى پشت پیستونها براى آن منطقه برنامه ریزى کرده بودند. این حرکات الزاماً ختم به ارسال توپ نمى شد و گاهى با پاسهاى ترکیبى موقعیت شوتزنى براى یکدیگر ایجاد مى کردند که در نهایت هم با شوت از همان مناطق یعنى کناره ها و عرضى دفاع به گل رسیدند.
۵-استقلال رکورد گلزنى در لیگ برتر را شکسته، هنوز ۳ بازى به انتهاى لیگ باقى مانده اما استقلال تا همین جا با ۶۸ گل رکورد شکسته، خط حمله آتشین استقلال به هیچ کس و هیچ تیمى در لیگ رحم نمى کند. حملات گسترده و همه جانبه ومشارکت در حمله توسط تمام تیم، آنها را غیر قابل مهار کرده است اما چگونه است که این خط حمله آتشین و این توان هجومى در بازى هاى بین المللى و برون مرزى و در مسابقات باشگاه هاى آسیا نمى تواند خطرساز باشد و به گل برسد؟ استقلال در۳ بازى تنها ۲ گل زده است. شاید جواب این سؤال نشان دهنده علت ضعف و شکستهاى اخیرمان باشد، شواهد این طور نشان مى دهد که سطح لیگ ما پایین تر از سایرین است. نباید از سر غرور این حقیقت را تکذیب کنیم. بهترین تیم هاى ما تاکنون نتوانسته اند مقابل دیگران نتایج خوبى بگیرند. تاکتیکهایى که در داخل بسادگى باعث پیروزى مى شود در مقابل این حریفان تمام کارایى خود را از دست مى دهد، از لحاظ میزان دوندگى فاصله محسوسى داریم، تصمیمهاى در حین بازیمان بارها جواب نداده. باعث شکست شده است. به هر حال باید سریعتر آنها را حل کنیم. بدون تعصب بهتر است هرچه سریعتر بپذیریم که مشکلاتمان چیست و کجاست؟
۶- آنها بهترین و تأثیرگذارترین بازیکنان استقلال را مى شناختند و از کار انداختند، ما چه؟ حتماً آنها را مى شناختیم اما چه جورى بازیکنان خارجى آنها این همه فرصت شوتزنى پیدا کردند؟ آیا غیر قابل مهار بودند؟ آیا در لیگ داخلى مدافعان با چنین مهاجمینى روبرو نمى شوند؟ پس خارجى هاى لیگ ما چه؟ اصلاً شاید علت گلزنى هاى ما در لیگ داخلى از سر ضعف مدافعان است؟! شماره ۹ آنها گل نزد اما چندبار ایجاد خطرکرد؟ چند بار شوت زد؟ و در آخر پاس گل هم داد.
۷- گل را که خوردیم قلعه نویى بعد از دقایقى کوشکى را بیرون کشید و سیستم تیم را تغییر داد، حالا شکورى ومنتظرى در وسط و خسرو حیدرى وبیک زاده در ۲ جناح به عنوان مدافعان کنارى بازى مى کردند. با آمدن علیزاده، فرهاد مجیدى و سیاوش اکبرپور به عنوان ۲ گوش به بازى گرفته شدند. تا پیش از این استقلال چندبار مجبور به تغییر آرایش شده بود؟ در صحنه گل مى توان همان ضعف هاى مادرزاد دفاع ۳ نفره با سوئیپر را مشاهده کرد؟ آیا قلعه نویى پذیرفته است که در بازى هاى سطح بالاتر نمى توان با این روش بازى کرد؟ قلعه نویى کارش را بلد است وبه آن اهمیت مى دهد، او همیشه دوست دارد کار خود را کامل تر کند و شاید حالا وقت آن رسیده باشد که به فکر شیوه هایى نوین تر باشد. اینکه با ۲-۵-۳ در ایران قهرمان شود نمى تواند و نباید او را گول بزند. اگر چه او نوین ترین ۲-۵-۳ ممکنه را بازى مى کند اما قبلاً هم گفته ایم که به هنگام ضعفهاى این روش موجب دل آزردگى و دل زدگى خواهد شد، به هر حال با نتایج اخیر باید قبول کرد فوتبال ما دچار ورشکستگى فنى شده است. مربیان جوان باختند. مربیان با تجربه هم باختند. مربیان تاکتیکى باختند و مربیان کاریزماتیک هم باختند باید در پى سطحى بالاتر بوده و خود را ارتقاء داد. به روشنى هویداست که سطح فنى و تاکتیکى لیگ، حتى در بهترین تیمهایمان با استانداردهاى بین المللى فاصله دارد و باید به این اندیشید که تیم ملى باعث باخت باشگاههایمان شد و یا باشگاهها باعث باخت تیم ملى شدند؟

۲۰ فروردین ۱۳۸۸ ۰۸:۵۰

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید