کد خبر : ۷,۳۴۵

پایگاه اطلاع رسانی ، خبری و تحلیلی استقلال تهران - WWW. ESTEGHLAL TEHRAN FC . COM  

1) تلاش‌های افشین قطبی برای رهایی از گردابی که در آن رو به غرق شدن می‌رود، شباهت غریبی به دست و پا زدن آدمی دارد که در باتلاق گیر افتاده است. مربی ایرانی – آمریکایی، هر اندازه بیشتر برای نجات خودش تقلا می‌کند، در دامان مغلطه‌های عجیب‌تری می‌غلتد که تنها خروجی‌شان، هر چه سست‌تر شدن پایگاه اجتماعی او است. مصاحبه‌ها و اظهار نظرهای اخیر قطبی، به اندازه‌ای عجیب، نابخردانه، غیرمنطقی و دور از عقل است که حقیقتا گمان می‌بریم او در دنیای دیگری زندگی می‌کند، یا دست کم به زبان دیگر سخن می‌گوید!
2) سرمربی محترم تیم‌ملی جمهوری اسلامی ایران، در حیرت‌انگیزترین فراز از سخنانش، نقدها و اعتراضات وارده به خود را از ناحیه یک جناح سیاسی شکست خورده در انتخابات تلقی می‌کند و این قبیل هجمه‌ها را نوعی تسویه حساب سیاسی به شمار می‌آورد! اینکه کدام فکر مسموم و کدام پیرو سختکوش مکتب «دایی‌جان ناپلئونیسم»‌ چنین چرندیاتی را در باور قطبی گنجانده یک حرف است و البته حرف مهم‌تر این است که چطور این مرد سرد و گرم چشیده که موهای جوگندمی‌اش از سن و سال قابل توجه او خبر می‌دهد، این مسایل را پذیرفته و به راحتی بر زبان جاری می‌کند؟ آیا واقعا باید قبول کنیم نفر اول نیمکت مهمترین تیم ایران که پیش‌تر هدایت محبوب‌ترین تیم مملکت را نیز برعهده داشته، همین‌قدر ساده‌لوح و کج خیال است؟! این قسمت از سخنان قطبی چنان بی‌پایه است که حتی قابلیت شرح و نقد را هم ندارد، اما از آنجا که احساس می‌کنیم این مربی با توجه به شرایط خاص اجتماعی در ایران، در تلاش است تا بی‌کفایتی‌اش را پشت مجادلات سیاسی جاری پنهان کند، تنها به طرح چند سوال از وی اکتفا می‌کنیم؛ آیا عملکرد افتضاح ایران در مقابل رقبایش در زمان آقای قطبی سیاسی است؟ آیا شکست اسفبار در برابر اردن دخلی به عالم سیاست دارد؟ آیا پذیرفتن چهار گل برابر بحرین، می‌تواند با جناح‌بندی‌های سیاسی حاکم بر کشور در ارتباط باشد؟ آیا عدم درایت سرمربی به اصطلاح خوش فکری که نمی‌فهمد «چپاندن» دو بازی دوستانه بیهوده در تقویم مسابقات رسمی، فقط به خستگی بیشتر بازیکنان و بالا رفتن احتمال ناکامی می‌انجامد، با داستان «انتخابات» در ارتباط است؟ و از همه مهمتر؛ آیا زمان آن نرسیده که مردی به اسم افشین قطبی، سرانجام «اندکی» به عقل و شعور ملت ایران احترام بگذارد؟!
3) آنالیزور اسبق کره‌جنوبی، البته ادعاهای جالب دیگری را نیز در میان حرف‌هایش گنجانده است. او می‌گوید «اگر کره جنوبی پارک‌جی‌سونگ را نداشت، به ما می‌باخت!» اصطلاح باستانی «چشم بسته غیب گفتن» دقیقا جامه‌ای است که برای اندام چنین اظهارات محیرالعقولی دوخته شده است! قطبی پیش‌تر ادعا کرده بود کره‌جنوبی را مثل کف دستش می‌شناسد، اما ظاهرا کره‌جنوبی کف دست آقای امپراتور، بازیکنی به اسم پارک‌جی‌سونگ نداشته است! واقعا قطبی در مورد ما چه فکر کرده است که هر چه از ذهنش می‌گذرد،‌ به راحتی و بی‌هیچ تاملی بر زبان می‌آورد؟ ناگفته پیداست کره‌جنوبی، تیمی است که بازیکنی به اسم «پارک» دارد و بر همین اساس، تیمی که پارک‌جی‌سونگ نداشته باشد، دیگر کره‌جنوبی نیست. این اظهارنظر آقای قطبی - هم او که منتقدان را به خجالت کشیدن دعوت کرده است! - همانقدر مسخره است که کسی ادعا کند زور بارسلونای بدون زلاتان به مادرید نمی‌رسد؛ در حالی که زلاتان ایبراهیموویچ بازیکن آبی واناری‌هاست و تصور بارسای بدون او، یک وهم باطل و فرض بیهوده است اما اوضاع وقتی جالبتر می‌شود که بدانیم جناب قطبی این مقدمات را در کنار هم قرار داده تا به این نتیجه برسد که باخت ایران بدون نکونام به اردن، طبیعی بوده است! نه آقای خارجی(!) فوتبال ایران آنقدر از تیمی مثل اردن «سر» است که تیمی با کاپیتانی «نبی‌ا... باقری‌ها» هم باید بتواند از پس آن بربیاید. اگر غیر از این رخ بدهد - که رخ داده - درد مزبور ریشه در بی‌لیاقتی کادر‌فنی داشته است. شما غیر از این فکر می‌کنید آقای قطبی عزیز؟!
4) سرمربی پیشین پرسپولیس تهران، در مورد کیفیت لیگ‌برتر هم حرف زده و سطح بازی‌های باشگاهی ایران را بسیار نازل تلقی کرده است. در مورد این ادعای کودکانه او که «انتقاد» را فقط حق مربیانی می‌داند که تیم‌هایشان در لیگ‌برتر همه بازی‌ها را می‌برند(!) هیچ‌چیز نمی‌توان گفت، چون اصل سخن به اندازه کافی بار فکاهی دارد، اما در رابطه با سطح پایین کیفی لیگ‌برتر، فقط دوست داریم از افشین‌خان بپرسیم چرا و چطور در لیگ هشتم، بالای سر تیم پر‌مهره پرسپولیس باقی نماند تا سرخپوشان را در این لیگ مزخرف - به زعم خودش - قهرمان کند؟ آیا این مسابقات بی‌کیفیت، آنقدر برای آقای قلب شیر ترسناک بوده که در اواسط آن سال، فرار را بر قرار ترجیح داده و شبانه گریخته است؟!
5) سخن در مورد افشین قطبی و سخنانش فراوان است، اما در انتهای مطلب حیف‌مان می‌آید یادی از همزاد‌پنداری آقای سرمربی با آلبرت انیشتین و برادران ویلبر رایت نکنیم! جناب امپراتور، خودش را در «رویاپردازی» با این مشاهیر قیاس کرده است، حال آنکه اگر منطقی‌تر به احوالات قطبی نگاه کنیم، آنچه به رفتارهای او سایه انداخته، نه رویا‌پردازی، که «توهم» است. ای‌کاش در ادامه کار، قطبی لااقل حرف‌هایی بزند که آدم را یاد بی‌ارتباطی «گز» به «شقایق» نیندازد!



۱۱ آذر ۱۳۸۸ ۱۸:۵۹
کلیدواژه ها: گل 

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید