کد خبر : ۹,۰۸۶
نامه سر آلکس فرگوسن براى ناصر حجازى اتفاق بسیار بزرگى بود. اتفاقى که نمى توان به راحتى از کنار آن گذشت

نامه سر آلکس فرگوسن براى ناصر حجازى اتفاق بسیار بزرگى بود. اتفاقى که نمى توان به راحتى از کنار آن گذشت اما ناصر خان دلش از بى مهرى ها گرفته است. او از گذشته ها صحبت مى کند و بى مهرى هایى که در حق او شد و اجازه ندادند به آنچه که لیاقتش را داشت برسد.
• نامه آلکس فرگوسن به شما همه را بهت زده کرد. در مورد این اتفاق مهم صحبت مى کنید؟
- این اتفاق نشان دهنده آن است که فرهنگ آنها بالا است. البته ما هم فرهنگ بالایى داریم اما زمانه اینگونه شده است. به هر حال وقتى مى بینند کسى که در آن باشگاه بوده، تمرین کرده و برایشان بازى کرده، امروز در بستر بیمارى است، متأسف مى شوند و افسوس مى خورند و با نوشتن نامه اظهار همدردى مى کنند. این مسأله فرهنگ بالاى آنها را مى رساند. در آن زمان فرگوسن سرمربى منچستر نبود و ما مربى دیگرى داشتیم اما حالا که این بیمارى به سراغم آمده، با من همدردى مى کنند. من ۵ بازى به عنوان بازیکن ذخیره براى منچستر یونایتد به میدان رفتم آن زمان یک ذخیره روى نیمکت بود و مثل الان ۷ نفر روى نیمکت ذخیره ها نمى نشستند.
• فکرش را مى کردید فرگوسن با ارسال نامه اى از شما دلجویى کند؟
- نه، فکرش را نمى کردم. اگر مربى خود من بود و مرا مى شناخت شاید اما فرگوسن شناختى از من نداشت اما این قدردانى و همدردى را با من انجام داد. اگر ما باشیم، مى گوییم بگذار طرف بمیرد چون مزاحم ما است. اگر چشم دیدن مرا داشتند در ۲۹ سالگى مرا از تیم ملى کنار نمى گذاشتند.
• این اتفاق چقدر به شما دلگرمى داده است؟
- وقتى یک مربى بزرگ مثل فرگوسن نامه مى دهد و اظهار همدردى مى کند، کار بسیار بزرگى است و من دلگرم مى شوم. در ایران هم یک سرى از دوستان و اطرافیان ناراحت شدند که این اتفاق برایم افتاد اما خیلى از آقایان راحت مى شوند و مى گویند بگذار طرف بمیرد تا راحت شویم!
• مگر شما چه مزاحمتى براى آنها داشته اید؟
- نمى دانم اما اگر مزاحم نبودم که بیرونم نمى کردند. حتماً با آنها همسو و هم فکر نبودم. من بله قربانگو نبوده و نیستم و اگر بودم الان سر کار بودم و پست هاى مهم به من داده بودند.
• با این به نظر مى رسد احساس غریبى مى کنید؟
- خیلى، البته براى مردم غریب نیستم. مردم مرا خیلى دوست دارند و همین مسأله به من دلگرمى مى دهد. من براى افراد دیگرى غریب هستم اما مردم همیشه به من محبت دارند.
• وضعیت بیمارى شما به کجا کشید؟
- دوران درمانم تمام شد و فقط پنجم اردیبهشت باید چکاب کامل از ریه ام صورت گیرد. دیگر آمپول نمى زنم. خانه ما مثل بیمارستان شده است چون آتیلا رباط پاره کرده و پاى او مورد عمل جراحى قرار گرفت و بقیه افراد خانه هم مشکلاتى دارند و در حال حاضر خودم از همه سالم تر هستم.
• روحیه خیلى خوبى هم دارید.
- بالاخره باید زندگى کرد. کارى نمى توان صورت داد اما انشاءالله به زودى به تلویزیون مى روم و به صورت زنده و مستقیم حرف هایم را مى زنم. چون آنجا راحت تر مى توانم صحبت کنم.
• به اسلواکى برمى گردید؟
- قرار بود بروم اما هوا خیلى سرد است و اگر بروم به مشکل مى خورم. چند هفته دیگر اگر هوا خوب شود، براى ۲ بازى آخر تیم مى روم و اگر حالم کاملاً خوب بود، براى فصل بعد برنامه ریزى مى کنیم.

۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ ۰۹:۴۸

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید